Taqipour Akhtari A. The Critique of the Abstraction of "Neighborhood" in the "Document of Foundational Transformation in Education" in Iran. مکتب نقدنظر 2025; 1 (1) :6-11
URL:
http://jcr-sj.com/article-1-23-fa.html
چکیده: (64 مشاهده)
آموزش از عملکردهای اجتماعی است که فرآیند و فرآورده زندگی انسانی را تحت تأثیر قرار میدهد. در این راستا «سند تحول بنیادین آموزش و پروش» در افق 1404 کشور ایران، ضمن برجستهسازی اهمیت «محله» به جنبههای فضایی عملکرد آموزش و تعاملپذیری مدارس با محیط پیرامون میپردازد؛ و در کنار ویژگیهای هویتی، عقلایی، معرفتی، رفتاری و غیره؛ محله را وجودی فرض میکند که کانون آن «نقطه اتکای دولت و ملت در رشد، تعالی و پیشرفت کشور» است. با اینهمه از آنجاییکه از سویی الگوی محلهبندی جاری، بیش از آنکه تابع ویژگیهای مورد توافق نظری، یا عناصر آموزشی باشد؛ حاصل قشربندی اقتصادی و یا حوزهبندی خدمات شهری است. از سوی دیگر هرگونه عدم تعادل در مسیر، منجر به عدم تعادل در نتیجه میشود. این پژوهش با درک نارساییهای موجود در محتواهای انضمامی به پدیده «محله»، آن را به مثابه مانعی انحرافی بر مسیر تحقق اهداف متعالی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش یافته؛ و به سؤال «چگونگی تعریف محله برای تحقق کارکرد عدالت آموزشی» میپردازد. نتایج این نقد نشان داد، که «محله» را باید موضعی «معرفتشناسانه» دانست. به این معنا که تحقق «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» بهمثابه «عدالتآموزشی» را، از مسیر تولید و بازتولید دستاوردی به نام «محله آموزشمحور»، با تبیین توأمان و متناظر دو ماهیت «محتوای متعادل آموزشی» و «محدودکنندگی فضا برای تحقق کارکردهای همخوان» تبیین کرد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1404/4/8 | پذیرش: 1404/4/10 | انتشار: 1404/4/10