چکیده: (27 مشاهده)
در برخی از جریانهای اقدام و نقد امروز در حوزه معماری و شهرسازی کشور مشاهده میشود که برخی از گروههای ذینفع شامل مردم، صاحبنظران و مسئولان ریشه بسیاری از نارضایتی و مسائل را عمل نکردن به استانداردها و علوم روز عنوان میکنند. این یادداشت در پی آن است تا ضمن تاکید بر تفاوت مفاهیم فضا، مکان و پیشامکان، صاحب نظران را به توجه داشتن به این مهم دعوت نماید که وجود تفاوت تفسیر، تغییر و تعارض به مثابه امری شیزوفرن، چیزی عرضی در شهر نیست بلکه کیفیت شیزوفرنیک خاصیت ایجابی زندگی شهر است. به تبع، استانداردها به مثابه علم تقلیدی توان فهم چنین پدیدهای را ندارد و لازم است راهبردی نو درباره استانداردهایی که برآمده از زندگیهایی در شکلهای دیگر و غیر سرزمینی خود بوده اتخاذ شود. در یادداشت حاضر سعی شده است در محدوده مشکل موصوف، بر اساس کتاب انتقادی و بالینی نوشته ژیل دلوز، جست و جویی برای این راهبرد نو که در پی گریز از علم تقلیدی است انجام شود. در این راستا به طور موردی برخی تفاوتهای نگاه «واسازی» و «انتقادی بالینی» تبیین و درباره مسئله نمای شهری به صورت مصداقی بحث شده است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1404/6/15 | پذیرش: 1404/6/10 | انتشار: 1404/6/10